معرفی فیلم و سریال: مِر از ایست‌تاون – Mare of Easttown

آرام روانشاد – ایران

کارگردان: کریگ زوبل

نویسنده: برد اینگلسبی

بازیگران: کیت وینسلت، گای پیرس، انگوری رایس، جولیان نیکلسون، جین اسمارت، دیوید دنمان، ایوان پیترز، سوزی بیکن، کیلی اسپینی

فیلم‌برداری: بن ریچاردسون

آهنگساز: لیلی مارچتلی

خلاصهٔ داستان:

کارآگاهی، ساکنِ شهری کوچک در پنسیلوانیا در حالی‌که با زندگیِ پر از مشکلات خودش دست‌و‌پنجه نرم می‌کند، باید یک پروندهٔ قتلِ محلی را نیز حل کند. این مینی‌سریال کاوشی در زوایای تاریک و رازهای جامعه‌ای کوچک است و همچنین نشان‌دهندهٔ این است که اتفاقات گذشته تا چه حد می‌توانند بر حال و احوالِ امروزِ ما تاثیرگذار باشند.

اپیزود پایانی این مینی‌سریالِ هفت‌قسمتی شبکهٔ HBO با ثبت رکورد عجیب در جذب بیننده همه را متحیر کرد. پایان‌بندی این سریال ادای احترام به مخاطبی بود که هفته‌به‌هفته با لحظات تلخ و شیرین این قصه زندگی کرده بود. پایان‌بندی درخشان، یکی از دلایل موفقیت سریال «مِر از ایست‌تاون» به‌عنوان یک سریال جنایی–پلیسی بود که تا لحظات پایانی، از افشای هویت قاتل جلوگیری می‌کند؛ بدون اینکه اغراق کند یا سعی در پیچاندن الکی ذهن مخاطب داشته باشد و در نهایت بیننده با آن غافلگیری میخکوب می‌شود. این باعث می‌شود تماشاچی از این انتظار هفته‌به‌هفته راضی بوده و به خودش بگوید: ارزشش را داشت. به من احترام گذاشته شد. 

شخصیت مرکزی و اصلی این سریال «مِر شِیهان» است که نقش او را کیت وینسلت ایفا کرده است؛ یکی از درخشان‌ترین نقش‌آفرینی‌های او در کل دوران کاری‌اش. درست است که تیم بازیگران همگی عالی عمل می‌کنند، اما بی‌شک بار اصلی بر دوش کیت وینسلت است. شخصیت مِر یک کارآگاه پلیس در شهر کوچک و پُرماجرایی است که اکثریت مردم آنجا او را از کودکی می‌شناسند. پدرش در همان شهر پلیس بوده است و حالا او شغل پدر را دنبال می‌کند. او مردم شهر و مشکلاتشان را خیلی خوب می‌شناسد، در نتیجه با مشکلات شخصی آدم‌های اطرافش محاصره شده است. این شهر کوچک ناگهان دستخوش اتفاقات جدید و غریبی می‌شود که برای اهالی تازگی دارد. ناگهان دختران نوجوان گم می‌شوند، اعتیاد به مواد مخدر افزایش می‌یابد، تروماها و خشونت‌های رفتاری خودش را نشان می‌دهد و البته رازها و دروغ‌هایی که سال‌ها پنهان مانده، آشکار می‌شود و همین باعث هرج‌و‌مرج بزرگی می‌شود که بیش از همه، کارآگاه مِر را درگیر می‌کند. می‌بینیم که به وقت ایجاد بحران، مردم شهر عوض تلفن‌زدن به ادارهٔ پلیس با مِر تماس می‌گیرند. مِر در زندگی شخصی‌اش هم دارای چالش‌های بسیاری است. ترکیب عجیب‌و‌غریبی از آدم‌های اطرافش در خانه، که او را کنار دخترش، مادرش و نوه‌اش نشان می‌دهد. از شوهرش جدا شده و کمی بعد متوجه می‌شویم که پسرش را هم از دست داده است. پسری که همراه با نامزدش هر دو به مواد مخدر اعتیاد داشتند و پسرش خودکشی کرده است. مِر از نوهٔ پنج‌ساله‌اش مراقبت می‌کند. شوهر سابقش در همسایگی او ساکن است و دارد ازدواج می‌کند. در میان این‌همه بلبشو ناگهان دختر نوجوانی به نام ارین به قتل می‌رسد و جنازه‌اش با وضع فجیعی پیدا می‌شود.

قتل ارین روایت اصلی داستان است. اما روایت جذاب یک پیرنگ اصلی و چند خرده پیرنگ فرعی، جذابیت و تعلیق بسیار بالا از دلایلی است که باعث می‌شود یک‌نفس پای این سریال بنشینید. «مِر از ایست‌تاون» مینی‌سریالی شخصیت‌محور است. به این معنا که برخلاف بیشتر درام‌های جنایی که بر خود عملِ جنایت تأکید می‌کنند، این مجموعه، تمرکزش بر رنجی است که شخصیت‌های اصلی می‌کشند. رازهای مگویی که دارند و روابط بین آدم‌ها که آن‌ها را مجبور به کارهایی باورنکردنی می‌کند. 

یکی از مهم‌ترین دلایل موفقیت این مینی‌سریال، فیلمنامهٔ قوی و کارگردانی بسیار خوب آن است. در فیلمنامه البته نقاط ضعف کوچکی وجود دارد، اما کارگردانی واقعاً درخشان است. تمامی قسمت‌های این مینی‌سریال توسط برد اینگلسبی نوشته و توسط کراگ زوبل کارگردانی شده است. این موضوع باعث شده ریتم سریال یک‌دست باشد و خوب پیش برود. خرده پیرنگ‌ها مثل ماجرای گم‌شدن دختران نوجوان نیز به همان جذابیت داستان اصلی‌اند. این مینی‌سریال اولین تجربه‌ٔ برد اینگلسبی نویسنده و تهیه‌کنندهٔ آمریکایی است. انصافاً هم باید گفت که او شروع بسیار خوب و فوق‌العاده‌ای را در ساخت سریال تلویزیونی داشته و در انتخاب‌هایش بسیار عالی عمل کرده است. اینگلسبی با وجود تازه‌کاربودن تمام نکات مهم و ضروری در ساخت یک مینی‌سریال درام-جنایی را به‌خوبی رعایت کرده است و این نکته را با پایان‌بندی حیرت‌انگیز ثابت کرد. وقتی از پیچش‌های داستانی عبور کرده و حقیقت ماجرا فاش می‌شود، ارزش سریال به چیزی بیشتر از جمع تمام قسمت‌های قوی آن تبدیل می‌شود. برای علاقه‌مندان به فیلمنامه‌نویسی این مینی‌سریال یک کلاس استادانه در قصه‌گویی و تعلیق است.

کارگردانی این سریال دقیق بوده و شخصیت‌ها آن‌قدر خوب پردازش شده‌اند که احساس می‌کنید در حال تماشای دنیای واقعی اطرافتان مثل یک فیلم مستند هستید. برای یک شخصیت‌پردازی قوی باید به درون شخصیت‌های اصلی نقب زد و فقط نگاهی سطحی به آن‌ها نداشت. این نکته در فیلمنامه به‌درستی رعایت شده است. با وجودی‌که سریال آمریکایی است، اما به‌سمت فضاهای هالیوودی و اغراق‌شده نمی‌رود. 

جدایِ از داستان جذاب، کارگردانی و فیلمنامهٔ خوب و موسیقی تأثیرگذار، بازی قدرتمند و تأثیرگذار تمام بازیگران و در رأسشان کیت وینسلت دلیلی محکم برای ادامه‌دادن سریال است. او با استادی تمام مِر را زنی به تصویر می‌کشد که انگار مدت‌هاست نخوابیده. با صورتی خسته و شانه‌هایی افتاده انگار که نه‌تنها بار رنج‌های خویش که کُل شهر را به دوش می‌کشد. کیت وینسلت آن‌قدر در نقشش غرق شده که حتی لهجهٔ پنسیلوانیایی را تمرین کرده و به‌خوبی با این لهجه حرف می‌زد. 

کوتاه سخن آنکه اگر دلتان می‌خواهد یک آخر هفته در خانه به تماشای مینی‌سریالی خوب بنشینید که شما را میخکوب کند و پس از تماشایش احساس رضایت داشته باشید، پیشنهاد من به شما «مِر از ایست‌تاون» است. 

این مینی‌سریال هنوز در کتابخانه‌های مترو ونکوور موجود نیست، ولی اگر اشتراک سرویس Crave را داشته باشید، می‌توانید آن را بدون هزینهٔ اضافی تماشا کنید. همچنین می‌توانید آن را از طریق سرویس‌ پخش آنلاین اپل تی‌وی بخرید.

آرام روانشاد نویسندهٔ این مطلب، روزنامه‌نگار و مدیر کانال سینمایی اوتوپیاست. کانال سینمایی اوتوپیا به معرفی و نقد آثار برتر سینمای جهان می‌پردازد. همچنین در کنار سینما مطالبی در حوزهٔ فلسفه و ادبیات هم با مخاطب به اشتراک می‌گذارد. با پیوستن (Join) به این کانال به یک نشریهٔ سینمایی، هنری آنلاین در سطح بالا دسترسی پیدا خواهید کرد.

https://t.me/Utopiafilm

ارسال دیدگاه